گرچه مرا حساب پاک نیست
از محاسبه هیچ باک نیست
تیزتر کن تیغ را تا توانی ابراهیم!
که اسماعیل را زین تیغها باک نیست
عیب از این تیغ نیست
گر نمیبرد
مهر ِ تأیید ِ افلاک نیست
گوسفندی را که چشم به راه ِ آب باشد
سر نمیبرند
چنین رسمی در این خاک نیست
نمیکشند آن که را
تو را چشم در راه است
گرچه گنهکار است و حساباش پاک نیست
…
وه که منقل ِ ذغالین ِ چشمانات
چه آتشگین است
افسوس که چشمانام
دگر اهل ِ دود و تریاک نیست
شهابسنگ ِ نگاهات شکست شیشهی ِ چشم و
چنان آتشی زد که در دل
دگر ذرّهای خس و خاشاک نیست
لحظهای گوش بسپار به غزلهای ِ معلول ِ من
هر چه باشد این ترانهها
گوشخراشتر از صدای ِ موسیقی ِ راک نیست
این قدر به بازی مگیر این دل ِ شکسته را
هر چه باشد دل است و
مخلوطی از آب در خاک نیست
سروده شده در پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۵:۰۵