نگاهی که آهی دارد

کافی است چیزی نداشته باشی
برای ِ از دست دادن،
همه می‌ترسند
از لب‌خندهای‌ات حتّا

من عادت دارم
به بودن
به بودن

بودن در جهانی که رازی دارد
به رفتن در راهی که چاهی دارد
و به دیدن ِ نگاهی که آهی دارد
مثل ِ چشم‌های ِ تو
که می‌توان بارها در آن به دنیا آمد و مرد
بی آن که راز-اش را به تور انداخت
و من عاشق ِ هم‌آن ماهی ِ کوچک ام که تن به تور نمی‌دهد

سروده شده در چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۹

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر (بامَن)

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 4 =