لابه‌های ِ گربه‌ها

مَران مرا
مرو
مرا که بر سر ِ هر کوچه از شعرهای‌ام
از درون ِ سطل ِ زباله‌ی ِ فکرهای‌ام
گربه‌ی ِ سیاه ِ گرسنه‌ای هر دم
سر می‌کشد بیرون
با چند واژه بر دهان

آری،
شهر ِ لب‌های ِ مرا
گربه‌ها گرفته اند

شعرهای‌ام
جای ِ آواز ِ قناری‌ها
پر شده از لابه‌های ِ گربه‌ها
از «مران مرا»
از «مرو»ها

گفته ام طیّ ِ نامه‌ای به شهرداری:
– شعر ِ تازه‌ای نمی‌سرایم دیگر
تا قناری‌ها
گنجشک‌ها
بوته‌های ِ شمشادها
برنگردند باز به کوچه‌ها و پارک‌های ِ دل‌ام

گفته اند به من که شهرداری
نامه‌ی ِ مرا
داده دست ِ بخش ِ گربه‌های ِ خصوصی
برای ِ بررسی‌های ِ بیش‌تر

سروده شده در شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۳۰

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر (بامَن)

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 + 13 =