۹
سویهی ِ کرداری
انجامهای ِ عمدهی ِ زندهگی ِ روزینه
هنگامی که میزناشویید و شروع به همآهنگی ِ زندهگی با هم میکنید، فهرست ِ چیزهایی که باید بر سر ِ آنها همنوا یا ناهمنوا شوید بیپایان خواهد بود. موردهای ِ آن فهرست ِ بیپایان از چیزهای ِ کوچک گرفته است مثل ِ «امشب برای ِ شام چه باید بخوریم؟» و «امشب بعد از شام چه کسی تمیزکاری میکند؟» تا چیزهای ِ میانه مثل ِ «آیا باید آن تلویزیون ِ بزرگ را حالا که برای ِ فروش گذاشته شده بخریم یا بعداً وقتی که واقعاً پول ِ پرداخت ِ آن را داریم؟» تا چیزهای ِ بزرگ مثل ِ «آیا باید پسانداز ِ یک عمرمان را بر سر ِ آن کسبوکاری که از دید ِ تو بسیار امیدبخش است ریسک کنیم؟» یا «آیا باید از مادر-ات، که حالا بیوه است، بخواهیم که با ما زندهگی کند؟».
موضوعهای ِ گوناگونی که شما و همدمتان باید بر سر ِ آنها تصمیم بگیرید از دید ِ اندازه با هم ناهمسان اند، یعنی، این که چه اندازه زمان، تلاش، و منابع نیاز خواهند داشت. و از این دید که هر چند وقت یک بار سر بر میآورند و تا چه اندازه پیشبینیپذیر هستند هم ناهمسان اند – آیا هر روز سر بر میآورند و بسیار پیشبینیپذیر اند (شام)، یا هر از گاهی و تا اندازهای پیشبینیپذیر اند (تلویزیون)، یا بسیار به ندرت و ناپیشبینیپذیر اند (فرصت ِ کسبوکار). ولی جدا از این که این موضوعها تا چه اندازه یکروند و پیشبینیپذیر باشند، هیچ کدام از آنها بدون ِ اهمیّت نیستند. زوجها گاهی دچار ِ این اشتباه میشوند که به گمانشان چیزهای ِ «کوچکی» که آنها بر سرشان میبحثند اهمیّتی ندارند. آنها میفراموشند که این چیزهای ِ کوچک همان چیزهایی هستند که زندهگیهای ِ ما از آنها ساختهشده اند. هنگامی که شما گرسنه اید، آن چه برای ِ شام میخورید اهمیّت دارد. و هنگامی که خسته اید، این که چه کسی پس از شام میتمیزکارد اهمیّت دارد. و اگر بر سر ِ اندازهی ِ بسندهای از این چیزهای ِ روزینهی ِ کوچک همنوا نباشید، نمیتوانید آن حسّ ِ مراقبت ِ دوسره را که برای ِ عشق ِ پایدار بسیار اهمیّت دارد نگاه دارید.
برای ِ نمونه، خود و همدمتان را بپندارید که هر دو عصر خسته از سر ِ کار به خانه میآیید. شما میگویید، «من زیادی خسته هستم. بیا برای ِ غذا بریم بیرون» و همدمتان میگوید، «بیرون غذا خوردن زیادی گران است. بیا همین خانه چیزی بخوریم». شاید شما چنین بیاندیشید که همدمتان اهمیّتی نمیدهد که شما تا چه اندازه خسته اید، به ویژه اگر شما کسی باشید که معمولاً آشپزی میکند، و همدمتان شاید چنین بیاندیشد که شما اهمیّتی به نگرانیهای ِ مالی ِ او نمیدهید.
با وجود ِ چنان پرشماری و گوناگونی ِ چیزهایی که باید در زندهگی ِ روزینه بر سر ِ آنها همنوا یا ناهمنوا بود، چهگونه میتوان سر در آورد که شماها تا چه اندازه سازگار اید؟ گام ِ نخست این است که ببینیم همهی ِ این موردهای ِ آن فهرست ِ بیپایان دربرگیرندهی ِ چیزهایی هستند که باید انجام شوند – انجامها. وقتی از انجامها حرف میزنم، منظور-ام فقط کارهای ِ روزینهای مثل ِ بیرون بردن ِ زبالهها نیست. منظور-ام همه چیز است. برای ِ نمونه، عشق-و-حال کردن در شب ِ پنجشنبه یک انجام است زیرا اگر کاری – بیرون رفتن، خانه ماندن و کارتبازی – انجام ندهید شب ِ پنجشنبه عشق-و-حال نخواهید داشت.
هنگامی که میبینیم که همهی ِ موردهای ِ سویهی ِ کرداری دربرگیرندهی ِ انجامها هستند، میتوانیم با گروهبندی ِ آنها به شکل ِ انجامهای ِ عمدهی ِ زندهگی ِ روزینه درک ِ بهتری از آنها داشته باشیم. آن انجامهای ِ عمده کارهای ِ اصلیای هستند که شما، به عنوان ِ زوج، باید انجام دهید – این روز و آن روز، این هفته و آن هفته – تا روند ِ زندهگیتان روان بماند. آن چه را زوجها باید، روز به روز، در زناشوییشان انجام دهند میتوان در پنج انجام ِ عمده دستهبندید:
۱. پول درآوردن
۲. پول خرجیدن
۳. نگهداری از خانه و اهل ِ خانه
۴. پر کردن ِ زمان ِ آزادتان
۵. ارتباط با خانوادههایتان
هر کدام از این انجامها با برخی از دیگر انجامها به شکلهای ِ گوناگون میدرآمیزند. برای ِ نمونه، این که زمان ِ آزادمان را چهگونه پر کنیم با این انجام ارتباط دارد که چهگونه پول میخرجیم، و میتواند با این که چهگونه با خانوادههایمان ارتباط میگیریم هم ربط داشته باشد.
از همه بااهمیّتتر، این که هر زوجی چهگونه این انجامها را سر-و-سامان میدهد همیشه به این ربط دارد که دو همدم چه احساسی در بارهی ِ نقشهای ِ جنسیّتی دارند – یعنی، در بارهی ِ این که کار و قدرت چهگونه تقسیم میشود، با این فرض که یک همدم زن است و همدم ِدیگر مرد. نقشهای ِ جنسیّتیای که از دید ِ شما در زناشویی درست هستند مدل ِ زناشویی ِ شما را بنیان خواهند گذاشت، مدلی که خواهید کوشید تا در زناشویی ِ خودتان پی بگیرید. چرا که مدل ِ زناشوییای که میبرگزینید اثر ِ بااهمیّتی بر این خواهد داشت که شما و همدمتان چهگونه انجامهای ِ عمدهی ِ زندهگی ِ روزینه را سر-و-سامان دهید، بیآیید نگاهی بیاندازیم به مدلهایی که میتوانید از بین ِ آنها یکی را برگزینید.
مدلهای ِ زناشویی: شما یکی را میبرگزینید
اگر قرار باشد ماشینی بخرید، مدلهای ِ زیادی هست که میتوان از بین ِ آنها برگزید و این موضوع میتواند آشفتهکننده باشد. ولی برگزیدن ِ مدل ِ زناشویی آشفتهکننده نیست: فقط سه مدل هست. ما میتوانیم آن مدلها را زناشویی ِ سنّتی، زناشویی ِ برابر، و زناشویی ِ غیرسنّتی بنامیم. (۱)
زناشویی ِ سنّتی
این همان مدل ِ زناشویی است که در بسیاری از فیلمهای ِ طنز ِ قدیمی میبینید، از «کار را به بیوِر بسپارید» گرفته تا «پدر بهتر از همه میداند». این همان مدل ِ زناشویی است که بسیاری از آدمهای ِ پس از جنگ، نسل ِ انفجار ِ جمعیّت در آن مدل بزرگ شدند، و حتّا برخی از شماهایی که یک نسل یا بیشتر پس از آن آمدید هم در آن مدل بزرگ شدند.
در زناشویی ِ سنّتی ناهمسانی ِ بزرگی در قدرت بین ِ زن و شوهر است. زیرا پول یعنی قدرت، و در زناشویی ِ سنّتی شوهر است که کلّ ِ پول را میدرآورد. معاملهی ِ پایهای در زناشویی ِ سنّتی این است که شوهر پاسخگوی ِ درآوردن ِ کلّ ِ پول است و زن پاسخگوی ِ انجام ِ کلّ ِ کارهای ِ خانه، از جمله همهی ِ چیزهای ِ درگیر در مراقبت از بچّهها. زن شاید بیرون از خانه تماموقت کارکند تا زمانی که نخستین بچّه از راه برسد. ولی نکته این جا است که شغل ِ او بسیار کماهمیّتتر از شغل ِ شوهر به حساب میآید. او همین که باردار میشود شغل ِ خود را میوانَهد ترک میکند و تا بچّهها بزرگ شوند دیگر سر ِ کار نمیبرگردد، شاید هم هرگز. با این همه، زمانی که سر ِ کار هم میرود باز این چشمداشت از او هست که سهم ِ شیر – مرد – از کارهای ِ خانه را هم انجام دهد، چرا که در زناشویی ِ سنّتی چنین چشمداشتی هست. این بار ِ کارهای ِ خانه افزون بر شغل ِ تماموقت «شیفت ِ دوم» هم نامیده شده است. (۲) در مورد ِ خانه، شوهر پاسخگوی ِ چند چیز است که «کارهای ِ مردانه» به حساب میآیند: مراقبت از حیاط، نگهداری ِ ماشینها، انجام ِ تعمیرهای ِ خانه، و غیره. او شاید در برخی از کارهای ِ خانه هم کمک کند، ولی این چشمداشت از او نیست که یکروند کمک کند.
از آن جا که شوهر کلّ ِ پول را میدرآورد (یا، اگر زناش میکارکند، نقشاش به عنوان ِ درآمدزا بااهمیّتتر از نقش ِ زن دیده میشود)، معمولاً حرف ِ او در مورد ِ این که پول چهگونه خرج شود بُرو-تر است. تصمیمهای ِ بسیار بزرگ در بارهی ِ این که چه باید خرید – مثل ِ این که کدام خانه را باید خرید – شاید با هم گرفته شوند، ولی این که چهگونه باید بودجهی ِ آن خریدها را فراهمید معمولاً از سوی ِ مرد گرفته میشود. همین طور، تصمیمهایی در بارهی ِ این که تا چه اندازه قرض در کارتهای ِ اعتباری میتوان انباشت از سوی ِ او گرفته میشوند، و اگر زناش از آن حد بالاتر رود باید به او پاسخ دهد. با این همه، او آزادی ِ بیشتری در خرید ِ چیزهایی که میخواهد دارد. بالاخره، او است که این پول را درآورده است. بنابراین اگر او میخواهد آن دوربین ِ بسیار گرانقیمت یا نگهدارنده یا حلقهی ِ فیلم را بخرد، دنبالاش خواهد رفت و انجام اش خواهد داد. زناش شاید در آن باره گلایهای داشته باشد، ولی نمیتواند جلوی ِ او را بگیرد. پول ِ خود-اش است.
از آن جا که پول ِ خود-اش است، شوهر در این که چه اندازه از آن پول پسانداز شود و آن پساندازها کجا گذاشته شوند دست ِ بالاتر را دارد. زن شاید حتّا نداند چهقدر پسانداز میشود یا جای ِ آن کجا است.
این که در زناشویی ِ سنّتی چه کسی باید حواساش به قبضهای ِ ماهانه باشد، به بخت و شانس است. اگر این کارها بخشی از کارهای ِ خانه دیده شوند، زن آنها را انجام خواهد داد؛ اگر بخشی از کارهای ِ مالی دیده شوند، شوهر آنها را انجام خواهد داد.
ناهمسانی ِ قدرت بین شوهرها و زنها در زناشویی ِ سنّتی روی ِ دو انجام ِ آخر، پر کردن ِ زمان ِ آزادتان و ارتباط با خانوادههایتان، هم اثرهایی دارد. برای ِ نمونه، اگر شوهر بخواهد هر شنبه با دوستاناش را به بازی ِ گلف بگذراند، احتمالاً میتواند چنین کاری انجام دهد چرا که، بالاخره، او از دوشنبه تا جمعه سخت میکارکند تا پشتیبان ِ خانواده باشد. همین طور، اگر موقعیّتی پدید آید که کسی در خانوادهی ِ خود-اش یا خانوادهی ِ همسر-اش نیاز به کمک ِ بزرگی داشته باشد، به ویژه کمک ِ مالی، در زناشویی ِ سنّتی حرف ِ شوهر در این که باید آن کمک را انجام داد یا نه بُرو-تر است.
برخی از شما شاید توصیف ِ من از زناشویی ِ سنّتی را کمی منفی دریابید. ولی منظور ِ من چنین چیزی نیست. زناشویی ِ سنّتی در طول ِ نسلهای ِ بسیاری برای ِ زوجهای ِ بسیاری جواب داده است، و هنوز هم جواب میدهد. این مدل دو برتری به مدلهای ِ دیگر دارد. نخست، تعریف ِ روشنی از نقشها هست. هیچ پرسشی در این باره نیست که چه کسی پاسخگوی ِ چیست، و بنابراین نیازی به گذارگویی ِ مذاکرهی ِ پی-در-پی نیست. در مدلهای ِ دیگر، این که چه کسی چه چیزی را انجام میدهد بسیار تعریف ِ کمتر-روشنی دارد و اغلب نیازمند ِ گذارگویی ِ مذاکرهی ِ لحظهآخری است. دومین برتری ِ زناشویی ِ سنّتی این است که هیچ شکّی در بارهی ِ مراقبت از کودک در آن نیست. زن مراقب ِ بچّهها است، و این زوج نیازی ندارند که دست به دامان ِ فامیلها، پرستاران ِ نوزاد، مادربزرگها، یا مرکزهای ِ مراقبت ِ روزانه شوند. زناشویی ِ سنّتی میتواند برای ِ هر دو همدم لذّتبخش باشد، تا زمانی که بر سر ِ آن مدل همنوا باشند. در مدل ِ عمومی ِ زناشویی ِ سنّتیای که گفتم (و در دو مدل ِ دیگر هم) هیچ دو زناشوییای مو-به-مو مثل ِ هم نیستند. هر زوجی زناشویی ِ سنّتی ِ فردی ِ خود-اش را میآفریند. آنها زندهگیشان را به روش ِ بیهمتای ِ خودشان به گونهای میچینند که آن مدل برایشان جواب دهد.
زناشویی ِ برابر
زناشویی ِ برابر دقیقاً وارون ِ زناشویی ِ سنّتی نیست، ولی بسیار دیگرگون است. هر دو همدم بیرون از خانه میکارکنند و چنین چشمداشتی هم از آنها میرود حتّا اگر بچّه داشته باشند. شغل ِ شوهر و شغل ِ زن هر دو بااهمیّت هستند حتّا اگر یکی از آنها بیش از دیگری پول درآورد.
در زناشوییهای ِ برابر کلّ ِ پول «پول ِ ما» در نظر گرفته میشود. دو همدم قدرت و کنترول ِ برابری روی ِ آن دارند – حتّا اگر یکی از دو همدم پول ِ بسیار بیشتری درآورد. شاید دو همدم حسابهای ِ بانکی ِ جدایی داشته باشند، و از این ماه تا ماه ِ دیگر یکی از آن دو پول ِ بیشتری را برای پوشش ِ هزینهها بپردازد. ولی، این که چه کسی بیشتر میپردازد اهمیّتی ندارد چرا که کلّ ِ پول «پول ِ ما» است. این که از حساب ِ بانکی ِ چه کسی چه اندازه خرج میشود فقط جزئیات ِ فنّی ِ حسابداری است.
تصمیم در بارهی ِ این که چه چیزهای ِ بزرگی باید خرید، چه اندازه باید برای ِ آنها پرداخت، و چهگونه باید پرداخت، تصمیمهای ِ دو-سرهای هستند که زن و شوهر هر دو قدرت ِ برابری در گرفتن ِ آنها دارند. همین طور، تصمیم بر سر ِ این که تا چه اندازه قرض میتوان داشت تصمیمهای ِ دو-سره هستند. آنها هر دو آزاد اند که چیزهای ِ کوچکی مثل ِ الگوهای ِ لباس یا سی.دی برای ِ خودشان بخرند ولی هیچ کدام چیز ِ میانهای مثل ِ چرخ خیّاطی یا پخشکنندهی ِ سی.دی را بدون ِ نخست در میان گذاشتن با آن دیگری نمیخرد. (در این موقعیّتها، همدم ِ دیگر معمولاً چنین چیزی میگوید «حتماً. واقعاً نیازی به پرسیدن از من نبود» و چنین چیزی را از ته ِ دل میگوید ولی در هر حال سپاسگزار است که دیدگاه ِ او پرسیده شده است). مثل ِ زناشویی ِ سنّتی، پرداخت ِ قبضها بسته به شانس است. گاهی بین ِ آن دو تقسیم میشود و گاهی هم یکی از دو همدم همهی ِ آن کارها را انجام میدهد. پسانداز ِ پول هم به بخت و شانس مانده: این که چه اندازه از پول پسانداز شود معمولاً با هم تصمیم گرفته میشود، ولی این که چه کسی چهگونهگی ِ پسانداز ِ آن را به دوش بگیرد همیشه یک جور نیست. در برخی از زناشوییهای ِ برابر هر دو همدم تصمیم میگیرند که پول ِ خود را کجا بگذارند. در برخی دیگر، یکی از دو همدم به عنوان ِ استاد ِ کارهای ِ مالی شناسایی میشود و تصمیم میگیرد که چهگونه پساندازد ولی همدم ِ دیگر را باخبر نگه میدارد. هر دو میدانند که پول کجا است.
کارهای ِ خانه در زناشوییهای ِ برابر اشتراکی است. این کارها را میتوان به هر شکلی سهمبندید، و چهگونهگی ِ سهمبندی ِ آن میتواند در طول ِ زمان بدگرد تغییر کند و بفرگشتد تکامل یابد. ولی به هر شکلی که سهمبندی شود، هیچ یک از دو همدم احساس نمیکند که گویی یکی دارد کار ِ بیشتری از دیگری انجام میدهد. (در بسیاری از زناشوییهای ِ برابر آن چه دو همدم برای ِ سهمبندی ِ کارهای ِ خانه انجام میدهند چنین است: هر یک از دو همدم چیزهایی را که با انجام دادناش مشکلی ندارد میبردارد – خوب است که دو همدم واقعاً در این موضوع ناهمسان باشند – و چیزهایی که باقی میمانند چرخشی میشوند). اغلب هنگامی که استانداردهای ِ یک همدم در انجام ِ برخی از کارهای ِ خانه به اندازهی ِ همدم ِ دیگر بالا نباشد تنش رخ میدهد.
هنگامی که بچّهها سر و کلّهیشان پیدا میشود، هیچ کدام از دو همدم خودکار نقش ِ مراقب ِ اصلی را نمیگیرد. از آن جا که شغل ِ هیچ کدام از دو همدم بااهمیّتتر نیست، از هر دو همدم این چشمداشت است که هر دگرشی تغییری در زمانبندیهای ِ کاری و پایبندیهای ِ کاریشان نیاز است انجام دهند تا با بچّه داشتن جور شوند – چیزی که اغلب بسیار دشوار است. حتّا در زناشوییهای ِ برابری که به خوبی جاافتاده اند، این موضوع میتواند برای ِ دو همدم جانفرسا باشد که تصمیم بگیرند چهگونه و چه اندازه هر یک باید از کار ِ خود بکاهد تا بتوانند به یک اندازه پاسخگوی ِ نوزاد باشند. خیلی وقتها، آنها باید کسی را بییابند که بتوانند مراقبت از نوزاد را هنگامی که هر دو سر ِ کار اند به او بسپارند. (البتّه، همهی ِ زوجها در زناشوییهایی که هر دو همدم باید کارکنند با همین مشکل روبهرو میشوند، چه زناشویی برابر باشد و چه نباشد).
حتّا اگر این زوج کسی را برای ِ مراقبت از بچّه هنگامی که دو همدم سر ِ کار هستند به کار گیرند، شوهر در زناشویی ِ برابر بیش از شوهر ِ سنّتی درگیر ِ مراقبت از بچّه خواهد بود. در زناشویی ِ برابر، فقط این نیست که شوهر نسبت به زناشویی ِ سنّتی کار ِ بیشتری در مراقبت از بچّه انجام میدهد؛ او نه تنها بسیاری از کارهای ِ ِ مربوط به مراقبت از بچّه را انجام میدهد بلکه پاسخگوی ِ برنامهریزی برای ِ آنها، پیگیری ِ آنها، و اطمینان از انجام ِ آنها هم هست. برای ِ نمونه، او نه تنها بچّهها را برای ِ واکسنهایشان به پزشک میبرد، بلکه حواساش به این هست که آنها چه زمانی باید آنها را بزنند و برای ِ آنها از پزشک وقت میگیرد.
یک زناشویی ِ برابر: توری و نلسون. توری (زن) و نلسون (مرد) از همان آغاز رابطهای برابر داشتند. حتّا پیش از زناشوییدن این فکر را داشتند که کلّ ِ پول «پول ِ ما» است و حسابهای ِ مالیشان را یکی کردند. راهکارشان برای ِ تقسیم ِ کارهای ِ خانه این بود که بسیاری از آن کارها را با هم انجام دهند: تمیزکاری ِ خانه را تقسیم کردند و صبح ِ هر شنبه آن کار را انجام میدادند، بنابراین زمان ِ یکسانی بر سر ِ آن میگذاشتند. نلسون خود-اش را «غذا-گرا»تر از توری میداند، توری میتواند از یک وعده بگذرد و هنگامی که سرگرم ِ کار-اش است آن را نادیده بگیرد، بنابراین نلسون کسی است که سرانجام پاسخگویی برای ِ برنامهریزی ِ غذا و خرید را به دوش گرفت. ولی توری آشپز ِ بهتری است، پس او تقریباً همهی ِ آشپزیها را انجام داده است. آنها در بارهی ِ این که چه کسی پس از شام میز را جمعوجور و تمیز کند، نرمشپذیر اند و بستهگی به این دارد که چه کسی آن شب کمتر خسته است.
توری و نلسون دو کودک دارند. توری پس از تولّد ِ هر کدام از آنها فقط مرخصّی ِ زایمان ِ کوتاهی گرفت و دوباره به شغل ِ تماموقت ِ خود در زمینهی ِ فروش ِ تجاری برگشت. توری و نلسون از همان آغاز وابسته به کمک ِ پرستار ِ خانهگی بودند – همین طور، در هنگام ِ اضطرار، مادربزرگ. بارها و بارها هم پیش آمده است که در صورت ِ نبود ِ پرستار ِ خانهگی یا مادربزرگ، هنگامی که یکی از آنها در سفر ِ کاری بود یکی از آنها باید پاسخگویی ِ کامل برای ِ بچّهها را به دوش میگرفت (و برنامهی ِ کاری ِ خود را بر آن پایه میچید).
برتریها و نابرتریهایی در زناشویی ِ برابر میتوان دید. یکی از آن برتریها این است که هیچ یک از دو همدم زیر ِ فشار ِ پاسخگویی ِ کامل برای ِ هیچ چیزی نیستند. برتری ِ دیگر این است که چون هر دو همدم بیرون از خانه، در فضای ِ عمومی، میکارکنند احتمال ِ کمتری هست که کمکم احساس کنند با هم هیچ ارتباطی ندارند چرا که زندهگیهای بسیار ناهمسانی دارند. برتری ِ آشکار ِ آن برای ِ زن این است که توانمندی ِ اقتصادی دارد، و در نتیجه، به مرد-اش وابسته نیست.
نابرتری ِ بزرگ ِ زناشویی ِ برابر میزان ِ بالاتر ِ درهمآمیزی و آشفتهگی نسبت به زناشویی ِ سنّتی است، چرا که نقشهای ِ جنسیّتی ثابت نیستند. برای ِ نمونه، اگر جانی در مدرسه شروع به استفراغ کند، چه کسی از سر ِ کار-اش بیرون میزند تا او را از مدرسه بردارد؟ خب، بستهگی دارد که: چه کسی آن روز برنامهی ِ آزادتری دارد؟ چه کسی محلّ ِ کار-اش نزدیکتر است به مدرسه؟ چه کسی مدیر ِ مهربانتری دارد؟ چه کسی آخرین بار که جانی در مدرسه بیمار شد او را برداشت؟
زناشویی ِ غیرسنّتی
این مدل چیزی بین ِ زناشویی ِ برابر و زناشویی ِ سنّتی است. گونههای ِ بسیاری هستند که زوجها زناشوییهای ِ غیرسنّتیشان را به آن شکل میسازند. برخی از زناشوییهای ِ غیرسنّتی به زناشوییهای ِ سنّتی نزدیکتر اند و برخی به زناشوییهای ِ برابر.
در زناشوییهای ِ غیرسنّتی هر دو همدم میکارکنند، و زن شاید به اندازهی ِ مرد یا حتّا بیشتر درآمد دارد. هر دو همدم شاید به یک اندازه به شغل ِ خود علاقهمند اند و درگیر ِ آن. و تصمیمها در بارهی ِ این که چهگونه پول را بخرجند و بپساندازند شاید تا اندازهی ِ زیادی همانند ِ زناشویی ِ برابر گرفته شوند.
ویژهگی ِ تعریفگر ِ زناشویی ِ غیرسنّتی نگرهی ِ زوج به مراقبت از بچّه است: زن پاسخگوی ِ اصلی ِ آن است چرا که هر دو همدم احساس میکنند که بهترین حالت برای ِ بچّهها این است که، اگر شرایط ِ مالی اجازه دهد، مادرشان آنها را بپرورشد. هنگامی که نخستین نوزاد به دنیا میآید، زن است که دگرشهای ِ تغییرهای ِ بزرگی در برنامهی ِ کاریاش میدهد تا با بودن ِ نوزاد سازگار شود. این دگرشها تغییرها از کاهش ِ ساعتهای ِ کاری در شغل ِ کنونیاش، اگر شدنی باشد، گرفته تا کاملاً وانهادن ِ ترک ِ کار-اش برای ِ چند سال میتواند باشد – شاید تا زمانی که همهی ِ بچّهها مدرسه بروند.
حتّا اگر زن در سالهای ِ پیش از مدرسهی ِ بچّهها سر ِ کار بماند، باز هم هنوز کسی خواهد بود که باید پاسخگوی ِ اصلی برای ِ بچّهها باشد. شوهر شاید در انجام ِ آن چه باید انجام شود کمک کند، ولی این زن است که بار ِ اندیشیدن به این که چهگونه و کِی این چیزها انجام خواهند شد را به دوش خواهد کشید. پس، برای ِ مثال، بابا شاید بچّهها را برای ِ واکسنهایشان در آغاز ِ سال ِ مدرسه به پزشک ببرد. ولی این مامان بود که به یاد داشت که بچّهها باید آن واکسنها را میزدند و از پزشک وقت گرفت. اگر جانی کوچولو در مدرسه بالا بیآورد، معمولاً مامان است که از سر ِ کار میدود میرود تا او را بردارد.
همین جور، شوهر شاید در کارهای ِ خانه کمک کند، شاید حتّا بسیار زیاد، ولی در بسیاری از زوجهای ِ غیرسنّتی آن کمک بیشتر در حوزهی ِ اجرا است تا برنامهریزی. مرد شاید برای ِ خرید ِ خوار-و-بار بیرون برود، ولی این زن است که وعدههای ِ غذایی را میبرنامهریزد، و به مرد میگوید که اگر همین حالا به فروشگاه نرود امشب از شام خبری نیست.
در زناشویی ِ غیرسنّتی، زنی که بیشتر ِ بار ِ پاسخگویی برای ِ اطمینان از این که کارهای ِ خانه انجام میشوند را به دوش میکشد شاید احساس کند که گویی شیفت ِ دومی را هم میکارکند اگر چه همهی ِ کارهای ِ فیزیکی را خود-اش انجام نمیدهد. از سویی دیگر، این زن معمولاً قدرت ِ بیشتری در تصمیمگیری ِ مالی نسبت به زنی در زناشویی ِ سنّتی دارد.
دو زناشویی ِ غیرسنّتی. گسترهی ِ امکانها در دستهی ِ گستردهی ِ زناشویی ِ غیرسنّتی با زناشویی ِ کلای و فریدریکا به نسبت ِ زناشویی ِ میلیسِنت و لانس به خوبی نشان داده میشود.
زناشویی ِ غیرسنّتیای که کلای و فریدریکا آفریده اند کاملاً نزدیک به زناشویی ِ برابر است. کلای حسابدار است و فریدریکا برنامهنویس در یک شرکت ِ فنبالای ِ کوچک. پس از این که دخترشان، بریتانی، به دنیا آمد فریدریکا یک سال مرخصّی ِ زایمان گرفت، بلندترین مرخصّیای که میشد بدون ِ از دست دادن ِ شغلاش بگیرد. در پایان ِ مرخصّی، برنامهی ِ پرستاری از نوزاد ِ دختر-اش را به شکل ِ پارهوقت چید و سر ِ کار برگشت – پارهوقت، و با امکان ِ کار از خانه برای ِ یک چهارم از آن زمان. این ترکیب از جورگشتها جور درآوردنها این اجازه را به او میداد که تا میانهی ِ بعد از ظهر به خانه برسد تا با بریتانی باشد. کلای هیچ جورگشتی تغییر و دگرشی در برنامهی ِ کاری ِ خود نداشت، ولی همچنان به نقش ِ معمول ِ خود به عنوان ِ خریدار ِ غذا ادامه داد و پاسخگوی ِ رختشویی و رختهای ِ شستنی بود، کاری که تا پیش از آن بر دوش ِ فریدریکا بود. کلای و فریدریکا همچنان باقی ِ کارهای ِ خانه را کاملاً برابر تقسیم میکردند. فریدریکا دوباره کار ِ تماموقت ِ خود را زمانی از سر گرفت که بریتانی وارد ِ مدرسهی ِ راهنمایی شد، ولی همچنان امکان ِ کار از خانه را برای ِ بخشی از آن زمان داشت. این امکان به او اجازه میداد تا همچنان آن کسی باشد که مشقهای ِ بریتانی را میسرپرستد سرپرستی میکند، با پدر-مادرهای ِ دیگر ارتباط میگیرد، و حواساش هست که بریتانی به دیگر کنشمندیهای ِ فعّالیّتهای ِ برونبرنامهای ِ گوناگوناش برسد.
میلیسنت پرستار است، لانس سیمبان ِ تلفن، و زناشویی ِ غیرسنّتیشان بیشتر به سر ِ سنّتی ِ آن گستره نزدیک است. میلیسنت از پرستار بودن سرخوش است، و کیستیاش هویّتاش به عنوان ِ پرستار برای ِ خویشحسّیاش اهمیّت دارد، ولی نمیتوانست کس ِ دیگری را برای ِ مراقبت از نوزاد-اش بپذیرد. پس هنگامی که دو پسر ِ نخستاش (با فاصلهای کمتر از دو سال از هم) به دنیا آمدند، از کار دست کشید؛ پسر ِ کوچکتر-اش سه ساله بود که او دوباره سر ِ کار برگشت. لانس پشتیبان ِ خواستهی ِ میلیسنت برای ِ ماندن در خانه با پسرها بود، و در این مدّت تا میتوانست اضافهکار میماند تا جبران ِ درآمد ِ از-دست-رفتهی ِ میلیسنت باشد. میلیسنت همیشه بیشتر ِ کارهای ِ خانه را انجام داده بود، و پس از این که پسرها آمدند حتّا کارهای ِ بیشتری انجام میداد، به ویژه که لانس همهی ِ آن زمانها را داشت میاضافهکارید. هنگامی که میلیسنت سر ِ کار برگشت اندک اندک این کار را انجام داد – در واقع هر بار یک روز – به عنوان ِ پرستار ِ قراردادی. نخست شنبهها یا یکشنبهها میکارکرد و لانس هم مراقب ِ پسرها بود. هنگامی که پسرها مدرسه رفتند، میلیسنت چند روز ِ کاری به برنامهی ِ کاریاش افزود، همیشه شیفت ِ روز میکارکرد تا بتواند تقریباً همان زمانی به خانه برگردد که آنها میبرگشتند. هنگامی که پسرها در تابستان و تعطیلیها دور از او در مزرعهی ِ پدربزرگ و مادربزرگشان بودند، میلیسنت هم بیشتر میکارکرد، به ویژه اگر او و لانس نیاز ِ فشار-آورندهای به پول ِ بیشتر احساس میکردند، ولی او هرگز به کار ِ تماموقت برنگشت، و همیشه بیشتر ِ کارهای ِ خانه را انجام میداد.
زناشویی ِ غیرسنّتی برای ِ زوجهایی جواب میدهد که میخواهند تعادل ِ قدرت ِ برابرتری نسبت به زناشویی ِ سنّتی داشته باشند، ولی میخواهند نقش ِ سنّتی ِ مادر به عنوان ِ مراقب ِ اصلی ِ بچّهها را هم نگاه دارند. و برای ِ زوجهایی جواب میدهد که نقشهای ِ جنسیّتی ِ سنّتیتری میخواهند، ولی نه جدایی ِ کامل ِ سرشت ِ نقشهای ِ زناشویی ِ سنّتی را.
اگر یکی از یا هر دو همدم واقعاً مدل ِ سنّتی را دوست دارند، ولی برای ِ بقا نیاز به دو درآمد دارند، این مدل جواب نمیدهد. این چنین موقعیّتی میتواند همه گونه سردرگمی و تلخکامی را به بار آورد. زن دوست دارد بماند خانه، ولی باید کارکند تا پشتیبان ِ خانه و زندهگی باشد. شوهر احساس ِ بدی دارد که نمیتواند تنها نانآور ِ خانه باشد، و شاید از قدرتی که زناش، به دلیل ِ پولی که میدرآورد، در این رابطه به دست میآورد احساس ِ تهدید میکند. (به یاد داشته باشید: پول یعنی قدرت). در همین حال، از زن این چشمداشت است که مراقب ِ کارهای ِ خانه هم باشد با این که تماموقت هم بیرون از خانه میکارکند، و از شوهر-اش هم این چشمداشت هست که دستکم اندکی کمک کند. ولی زن نیاز به کمکی بسیار بیش از آن دارد، پس چنین چیزی را میدرخواستد. شوهر از او برای ِ چنین درخواستی دلآزرده میشود چرا که هنگامی که آنها زناشوییدند چنین چیزی بخشی از این قرار و مدار نبود؛ زن هم از او دلآزرده میشود که از آن قرار و مدار میگوید، چرا که وظیفهی ِ او از آن قرار و مدار هم این بود که همهی ِ نانآوری ِ خانه را به دوش کشد. آنها از هم خشمگین میشوند که نمیتوانند گونهای از ساختار ِ خانوادهگی را داشته باشند که شاید در آن بزرگ شده اند، یا در تلویزیون دیده اند، ولی تقصیری در آن نداشته اند. موضوع فقط این است که هزینهی ِ زندهگی، در چند دههی ِ گذشته، بسیار بیشتر از درآمد ِ بسیاری از آدمها افزایش یافته است، و در نتیجه بیشتر ِ خانوادهها نیاز به دو درآمد دارند تا همان استاندارد ِ زندهگی را نگاه دارند که در سه دههی ِ نخست ِ پس از جنگ ِ جهانی ِ دوم تنها نیاز به یک درآمد داشت. (۳)
همچنین، زناشویی ِ غیرسنّتی هنگامی که یکی از دو همدم چنین میاندیشیده است که نقشه بر پایهی ِ زناشویی ِ برابر خواهد بود، جواب نمیدهد. چنین چیزی پیش میآید: زن میگوید که او زناشویی ِ برابر میخواهد و مرد میگوید که او هم زناشویی ِ برابر میخواهد. ولی منظور ِ مرد از «برابر» در واقع زناشویی ِ غیرسنّتی است، که او در آن «کمک» خواهد کرد ولی کاملاً پاسخگوی ِ نیمی از مراقبت از بچّه و کارهای ِ خانه نخواهد بود. عمدی یا غیرعمدی، مرد دامی برای ِ همدماش پهنیده است. پند ِ آشکار ِ این داستان برای ِ شما و همدمتان این است که اگر به هم میگویید که زناشویی ِ برابر میخواهید، حواستان باشد که منظور ِ هر دوی ِ شما یک چیز باشد – مو-به-مو این که چه کسی پاسخگوی ِ چه چیزی است، و چه کسی چند ساعت در هفته چه کاری را انجام میدهد.
قانون ِ مدلهای ِ زناشویی
شما و همدمتان شاید هر دو از پیش همنوایی ِ آشکاری بر سر ِ مدل ِ زناشوییای که میخواهید دنبال کنید داشته باشید. شما باید پیش از زناشوییدن – حتّا، پیش از نامزدیدن – یک مدل داشته باشید. بسیاری از تصمیمهای ِ روزانهی ِ بااهمیّت در بارهی ِ زیستن ِ زندهگی ِ زناشوییدهیتان از روی ِ مدل ِ زناشوییتان گرفته خواهند شد، مدلی که شاید بدون ِ همنوایی ِ آشکار بر سر ِ آن زناشوییده باشید. از شمار ِ زوجهایی که چیزی از مدل ِ زناشویی ِ دلخواه ِ خود به هم نگفته اند و بدون ِ همنوایی ِ آشکاری بر سر ِ آن زناشوییده اند، شگفتزده خواهید شد، و همین طور شمار ِ زوجهایی که چنین میاندیشند کهبر سر ِ مدل ِ زناشوییشان همنوا شده اند ولی نشده اند. در هر دو حالت، نبود ِ همنوایی ِ آشکار بر سر ِ مدل ِ زناشویی میتواند مایهی ِ تنش ِ فراوانی شود – تا حدّی که دیگر زناشویی جواب ندهد. من احساس میکنم اهمیّت ِ همنوایی بر سر ِ مدل ِ زناشویی آن اندازه زیاد است که میخواهم آن را به عنوان ِ یک قانون بازگویم:
قانون ِ مدلهای ِ زناشویی
تنها با کسی بزناشویید که همان مدل ِ زناشویی را میخواهد که شما میخواهید
به یاد داشته باشید که وصفگریهایی که من از این سه مدل داده ام فقط چارچوبهای ِ کلّی هستند، و این که زوجها به شکلهای ِ بسیار گوناگونی میتوانند زندهگیهای ِ خود را در هر مدل سر-و-سامان دهند. شما و همدمتان نسخهی ِ شخصی ِ خودتان را از مدلی که میگزینید خواهید آراست – و آن نسخه برای ِ شما جواب خواهد داد. ولی نخست باید بر سر ِ آن مدل همنوا شوید. پس اگر هنوز آشکارا با هم در بارهی ِ مدلهای ِ زناشویی سخن نگفته اید، همین حالا حرف زدن در بارهی ِ آن را بیآغازید. آماده باشید یا نه، ولی حالا وقت ِ نخستین، و شاید بااهمیّتترین، پرسش ِ تعریفگرانهی ِ سویهی ِ کرداری است.
– شما و همدمتان تا چه اندازه در مدل ِ زناشوییای که میخواهید پی بگیرید جفت-و-جور هستید؟
![](http://www.sepidfekr.com/blog/wp-content/uploads/2023/06/Figure4-8.png)
مدل ِ زناشویی ِ شما تا اندازهی ِ زیادی تعیینگر ِ این است که شما و همدمتان زندهگی ِ روزینهیتان چهگونه خواهد بود. این مدل تقریباً تعیینگر ِ همه چیز در بارهی ِ نخستین انجام ِ اصلی ِ زندهگی ِ روزینه خواهد بود، یعنی پول درآوردن.
این که شما و همدمتان چهگونه دیگر انجامها را به سرانجام خواهید رساند بستهگی به مدل ِ زناشوییتان دارد ولی بسیار بیشتر بسته به شخصیّتتان است. (این بخشی از کتاب است که شما به آن میرسید تا ببینید شخصیّتتان با هم میخواند یا نه). ما کار را با انجام ِ اصلی ِ دوم میآغازیم، پول خرجیدن.