داروی ِ شاعرانه

بی‌ماران می‌میرند
و پزشکان ناتوان از درمان‌شان
مردم رنج می‌برند
و شاعران ناتوان از سرودن ِ مرهمی

از میان ِ آن همه دارو
این همه شعر
هیچ یک به کار نمی‌آیند
بی‌ماری را که رو به مرگ است

مرگ
داروی ِ شاعرانه‌ای است
جان ِ شیرین را

سروده شده در شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۰۸

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر (بامَن)

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =