خداباوری دید مست ِ نعره‌کشی را

خداباوری دید مست ِ نعره‌کشی را
گفت در دل:

– تو با خمر ِ دائم‌ات خوش ای و من
با ذکر ِ دائم ناخوش

– تو اندیشه‌ی ِ مسجد به سر نداری و من
به وقت ِ نماز هم شناور
در اندیشه‌ای دیگر

– تو در مستی ِ خود شک نداری و من
یک دم حتّا
به ایمان ِ خویش یقین

مست
نعره‌ای کشید بلند
تسبیح ِ صلوات ِ خداباور از دهان‌اش
بر زمین افتاد

سروده شده در پنج‌شنبه ۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۲۷

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر (بامَن)

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − چهارده =