با قطاری شبانه

به صلح
رسیدم
با خود
به خود
رسیدم
با صلح
با قطاری شبانه
می‌آیم
تا تو
تا برسم
به صلح
با تو

کنار ِ ایست‌گاه
چشم به راه ِ مردی بایست که نهال ِ نهانی بر لب دارد
می‌خواهم روی ِ لب‌های‌ات
و در خاطرات‌ات
بوسه‌ای بکارم
تا همیشه

سروده شده در پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۵:۴۰

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر (بامَن)

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + یازده =