فرهاد سپیدفکر

  • Facebook
  • Twitter
  • Google Plus
  • رابطه
  • تغذیه
  • کسب و کار
  • سبک زندگی
  • سفر
  • شعر و ادب
  • درباره‌ی من/تماس

دسته بندی -شعرهای من

  • شعرهای من

افشای ِ تو شفایی بود

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

افشای ِ تو شفایی بود انتقام ِ کوچکی که مرا به بخششی بزرگ رساند آدمی همیشه با اعتراف به گناهان ِ خویش به آرامش نمی‌رسد گاه باید...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

با قطاری شبانه

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

به صلح رسیدم با خود به خود رسیدم با صلح با قطاری شبانه می‌آیم تا تو تا برسم به صلح با تو کنار ِ ایست‌گاه چشم به راه ِ مردی بایست...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

گوشه‌ای از آن دامن

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

زنده‌گی پیچیده‌تر است یا موهای ِ تو؟ این شعرها ساده اند امَا ایهام ِ چشم‌های ِ تو … دیگر حرفی برای ِ گفتن نمی‌ماند رو به روی...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

برخی آشیان و برخی آسمان

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

مدام تاب می‌خورم میان ِ رفتن و ماندن نمی‌شود که هر دو ندا از درون ِ من باشد کدام یک تخمی است که پرنده‌ی ِ دیگری در آشیان ِ من...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

آبشاری بین ِ راه

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

تو برای ِ من حال ای می‌خواهم از لحظه لحظه‌ات سرشار شوم مثل ِ مسافری که یافته آبشاری بین ِ راه تا بگسترد بساط ِ خستگی‌های‌اش را

ادامه مطلب

  • شعرهای من

شهرهای ِ باور ِ مرا

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

او هم که گفت: - دیگر نمی‌خواهم ات، برو! گویی تمام ِ ابرهای ِ باردار ِ جهان با هم قرار ِ دیدار گذاشتند در چشم‌های ِ من رگ‌بار ِ...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

چند سرباز ِ باقی‌مانده از شجاعت‌ام

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

حال که تمامی ِ ترس‌های‌ام با تمامی ِ سپاه ِ خویش به میدان آمده‌ اند می‌خواهم در حال باشم با همین چند سرباز ِ باقی‌مانده از...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

در این جهان چه می‌کنیم؟

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

ما به این جهان آمدیم تا با تن آشنا شویم چه شد که این آشنایی به جنگ ِ تن به تن کشید؟ دم‌هامان را بریدیم و از درخت‌ها پایین...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

روزی جنگلی از خنده‌های‌ات می‌روید

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

خنده‌های‌ات مغز ِ فندق است و چشم‌های ِ من سنجابی گرسنه دانه دانه زیر ِ خاک ِ خاطرات می‌پنهانم شان برای ِ روزهای ِ سرد ِ...

ادامه مطلب

  • شعرهای من

ماشه را خود-اش چکانده بود

فروردین ۱۶, ۱۴۰۲
توسط فرهاد سپیدفکر
دیدگاه‌تان را بنویسید

گاه صلح بهای ِ سنگینی دارد بهایی به نام ِ جنگ مثل ِ وقت‌هایی که با خشابی پر با خود-ام وارد ِ جنگ می‌شوم خود-ام را نیمه-جان به...

ادامه مطلب

قبلی 1 … 8 9 10 11 12 … 33 بعدی
Copyright © 2025. Created by Meks. Powered by WordPress.
  • رابطه
  • تغذیه
  • کسب و کار
  • سبک زندگی
  • سفر
  • شعر و ادب
  • درباره‌ی من/تماس
  • Facebook
  • Twitter
  • Google Plus